دلم گرم خداوندی است که با دستان من
گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است
میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم ...
برایت من خدا را آرزو دارم
یا حق
نانوا هم جوش شیرین میزند
بیچاره فرهاد
برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما
یادت روشنم میدارد